یا فاطر

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

سلام علیکم حاج آقا "هم پر" غلام عزیزان حضرت فاطمه!

بالاخره این "سید" کوچولوی دخترعمو هم به معجزه ی حضرت زهرا سلام الله علیها دنیا اومد. این دو سه روزه هر وقت می روم دیدنشان مامانش میگه :"ممنون که گفتی تا دنیا بیاد براش حدیث کسا بخونم،ممنون که یادم آوردی همون اولِ اول کار بسپرمش به حضرت مادر حقیقیش،اگر نظر حضرت زهرا نبود..."  

از وقتی که بچه بودم هم "نی نی" دوست بودم.این بار اما برایم عزیز تر و جالب تر شده...

این نگاه های دقیق و معصوم...

این بی تعلقی...

اولین باری که دیدمش چندساعتی بود که به دنیا اومده بود و بعد از آن گریه معروف و حسابی ، در خواب ناز بود. هرچه هم خاله و عمه آمدند بالای سرش و قربان صدقه اش رفتند و حتی یواشکی باهاش ور رفتند ،طفل معصوم انگار نه انگار! 

تا اینکه  جد پدری آمد کنار تخت نوزاد سرش را نزدیک گوشهای ریزه ی "سید" کوچولو آورد و خییییییلی آرام شروع کرد: الله اکبر...

عزززیززززم اینقد جالب عکس العمل نشون دااااد

و باز تا اذان و اقامه تموم شد باز هم نسبت به هیچ کلام دیگه عکس العملی نشون نمیداد 

خوشبحالت سید کوچولو !خوشبحالت که هنوز اسم خودت رو نمیدونی و فقط به اسم رب و نبی و ولیت حساسی...

اینروزا وقتی میام کنارت و به دست و پای ریزت به اون لبای کوچولوت که مثل دوتا خط باریک میمونه نگاه میکنم همش از خدا میخوام همیشه این معصومیت برات بمونه ! از خدا میخوام مثل پدر بزرگِ مامانت مرد باشی! مثلِ پدر بزرگ مامانت و برادراش،مثل دایی مامانت! شهید شی عاقبت!